حرفهایی برای نگفتن
هر کس توتمی دارد توتم من قلم من است
خانـ ه ♥ لینـ ک ♥ ایمیـ لـ ♥ پروفایـ لـ ♥ طـراح
هَر چـِـﮧ بـــےوَفایــے کَرد .. نمیدانم باید از کدامین اتفاق ناراحت باشم
از خیانت که در حق من شد از بی وفایی از نامردی شایدم از دوریو یا... نمیدونم از کی ناراحت باشم از خائن ‘ نامرد ویا ... بی وفا ... سردرگمم شاید ، نه همینه من هر چی سرم میاد و اومده وهر چی دارم میکشم از یه چیزه ... اره تقصیر دل ساده امه... تو ایینه ام نگاه میکنم نگاه می کنم بغض نمیذاره هوار بکشم از نا سازگاری روزام با من...از همه...از تو
دیدمش تو اینه خودم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ به کودکم زبان محبت نخواهم آموخت.
نمی خواهم با زبانی منسوخ در میان انسانهای مدرن تنها بماند، نمیخواهم بغض کند و زار بزند، نمیخواهم ساعتها به دور دست خیره شود و پلک نزند. میخواهم شاد باشد، زندگی کند، دوست بدارد! دوست داشته شود! امروز روز توست و من تمام دلتنگیهایم را به جای تو در آغوش می کشم چقدر جایت میان بازوانم خالیست تولدت مبارک ببینی که دیگه دوستش نداری خیلی سخته که نباشه هیچ جایی برای آشتی بی وفا شه اونی که جونتو واسش گذاشتی خیلی سخته اون کسی که اومد و کردت دیوونه هوساش وقتی تموم شد بره و پیشت نمونه خیلی سخته که عزیزی یه شب عازم سفر شه تازه فردای همون روز از دوست عاشقش با خبر شه خیلی سخته توی پاییزبا کسی آشنا شی اما وقتی که بهار شد یه جوری ازش جدا شی خیلی سخته یه غریبه به دلت یه وقت بشینه بعد به اون بگی که چشمات نمی خواد اونو ببینه خیلی سخته که ببینیش توی یک فصل طلایی کاش مجازات بدی داشت توی قانون فکری به حال قلبم میکنی صدای مهربان تو، این حسرت است که در دلم نشسته از سوی تو…. نمیتوان به هوای نبودنت در ساحل بی قراریها نشست ، تنها میشود بی تو ، بی نفس دفتر زندگی را برای همیشه بست! نمیدانی که چه عشقی در دلم نهفته ! گرفتی گذشت ، چه زود رفت آن حس زیبای عاشقانه ، چه زود عشقمان شد ، یک قصه عاشقانه … چشمهایم را نیز دیگر یادت نیست! میگویی اینک دارم از احساسات تو میخندم! احساس داشته باش ،پس آن وجدان قلبت کجاست؟ آن حتی با یک شاخه گل هم بر سر مزار، از عشقم یاد نکردی! همین دل شکسته به انتظارت نشستم تا امشب نیز فردا شود ، شاید دلم دوباره با دیدنت خوشحال شود… کسی را در این دنیا ندارم ، ای بی وفای من ، مرا هم نگاه کن ، تو فقط با من باش، بعد از آن هر چه دلت خواست با قلبم بازی کن!
همه گفتن:عشقت داره بهت خیانت می کنه!
گفتم:می دونم!
گفتن:این یعنی دوستت ندارهاااا!
گفتم: می دونم!
گفتن:احمق یه روز میذاره میره تنها میشی !
… گفتم:می دونم!
گفتند:پس چرا ولش نمی کنی..؟!
گفتم:این تنها چیزیه که نمی دونم اینجا سرزمین واژه های وارونه است: خدا "قسمت" نکند کسی "قیمت" خود را فراموش کند دوست داشتن تصاحب نیست ، توافقه... هنر اینه که پرنده جَلدت بشه ، نه اینکه پرهاشو قیچی کنی . حال ما اینــقــدرا هـم خوب نیست ، فـتـوشـاپــه !
بـِـﮧ دِلخُوشــے ِ بودَنَش با خُود گُفتَم ..
اینْ نیزْ بُگذَرَد ..!
لَعنَت بـِـﮧ مَنْ....
کـِـﮧ حَتــے یـِک بار با خُودْ نَگُفْتَم ،
او نیز بُگذَرَد ...!
دلم از تو گرفته
با اینکه خیلی دوستت دارم اما ، دلم از تو گرفته …
ببین چشمانم را که قطره های اشک بر روی آن نشسته
نه آرامم میکنی نه با قلبم مدارا میکنی ، نه میگویی دوستم داری ، نه
اینگونه میشود که در لحظه های دلتنگی ام با غمها سر میکنم نه با
هر چه خودم را به بی خیالی میزنم نمیشود ، نمیتوان از تو گذشت،
با اینکه خیلی دلم از تو گرفته ، بغض گلویم را گرفته ، اما نمیدانی ، تو
آن روزی که آمدی و مرا در آغوش گرفتی ، با تمام وجود مرا در میان
چه زود دل کندی از همه چیز ، آنقدر از آن روز گذشته که حتی رنگ
این منم که هنوز هم روز به روز بیشتر به تو دل میبندم ، این تویی که
آهای بی وفا ، بیا و اشکهایم را ببین ، پس مرامت کجاست، یک ذره
تو که مرا نابود کردی ،عشقم را در تابوت گذاشتی وخاک کردی ، بعد از
دلم از تو گرفته ، با اینکه دلشکسته هستم ، نمیدانی چه شبهایی را با
نیامدی و حسرت شد آن انتظار ، نیامدی و نیامدی تا دلم شد بیمار…
با اینکه دلم از تو گرفته ، بدان که خیلی دوستت دارم ، من که جز تو
.
.
.
.
جایی که گنج, "جنگ" می شود
درمان, "نامرد" می شود
قهقه , "هق هق" می شود
اما دزد همان "دزد" است
... درد همان "درد"
و گرگ همان گرگ...
... ادامـ ه حرفـامـ ...
طراح : صـ♥ـدفــ |